تکنیکهای کاهش مصرف انرژی در مجتمعهای مسکونی در سالهای اخیر، توجه به کاهش مصرف انرژی در ساختمانها بهویژه مجتمعهای مسکونی به دلیل افزایش هزینههای انرژی و ...
راهنمای کامل مدیریت بحران در ساختمانهای مسکونی مدیریت بحران در ساختمانهای مسکونی یکی از موضوعات مهم برای مدیران و ساکنان است. حوادث و شرایط اضطراری مانند آتشسوزی، زلزله، سیل و ...
دانلود و معرفی نرمافزار مدیریت ساختمان شارژپل | راهکار جامع برای مدیریت هزینهها و شارژ توضیحات: مدیریت ساختمانهای آپارتمانی و مجتمعهای مسکونی، به ویژه در زمی...
مدیریت مجتمعها: اهمیت و راهکارها مقدمه مدیریت مجتمعهای مسکونی و تجاری یکی از مسئولیت...
چرا شارژپل مانند برخی از نرمافزارهای مدیریت و شارژ ساختمانها رایگان نیست؟ در دنیای امروز، نرمافزارهای مدیریت و شارژ ساختمانها به ابزاری ضروری برای تسهیل ا...
مدیریت مجتمع مسکونی: نگرانیها، ترسها و راهکارهای کم کردن تنش مقدمه: مدیریت مجتمعهای مسکونی به دلیل پیچیدگیهای اجتماعی و اقتصادی، همواره با چالشها...
جادوي معماري بافت قديم بوشهر، سمفوني رنگ ها دكتر ايرج ني پور از پژوهشگران جوان سرزمين خورشيد بندر كهن بوشهر ميباشد ايشان در حال حاضر معاونت پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني بوشهر را عهده دارند و علاوه بر رشته تخصصي خود در فرهنگ و آداب و سنن همچنين هنر و پيشينه زادگاهش داراي تأليفات و مقالت با ارزشي هستند ايشان از جمله عزيزاني بودند كه از بدو تأسيس راگ آرت مقالاتشان زينت بخش اين پژوهشكده هنر ايران شد. جادوي معماري بافت قديم بوشهر؛سمفوني رنگ ها تماشاگر پرسان، چون بر كرانة پررمز بافت قديم بوشهر گام بردارد، بي هيچ گونه مقاومتي، جذب مغناطيس نيرومند آن خواهد شد و شيفته وار در اندرون سحر آن اسير شده و تو گويي آنكه اين تكه از عالم خاك، ارثيه اي ماورايي است كه خدايگان در زمين چون آتش پرومته اي جاي گذاشته اند و سالياني است كه فروزان بوده و اكنون با تمام خستگي و بي مهري، هنوز شراره هاي آن طنازي مي كنند و يادآور همة خاطرات آدم هبوط يافته از بهشت برين است و از اين رو است كه هر روحي در شوق وصال آن سوزان مي شود و ناخودانگيخته در شبكه كوچه هاي تنگ و پيچيده آن محو مي شود. و اين همه برخاسته از معماري دو آليسم (درون گرا- برون گرا) آن است كه فريبنده با جادوي جاودان خود، كورة عشق آتشين تماشاگر راز را فروزان مي كند. از نمادهاي برجسته كه همچون نماية بافت قديم بوشهر خودنمايي مي كند، پنجره هاي با طاق نيمدايره است كه در تمامي پهنه هاي زواياي ديوارهاي ساختمان ها كار گذاشته شده اند و چسان عشوه هاي چشم عشاق، بر فريبندگي پيكرة بنا نما مي دهند. هر چند كه معماران اين كهن بافت، در ساخت ديوارهاي بروني بناها از تقارن دوري جسته اند و از الگوي پيچيده و چند ضلعي پيروي كرده اند ، اما در كارگذاشتن پنجره ها با طاق قوسي از قوانين تقارن سود جسته اند و در هر ضلعي از ساختمان، با تابعيت از اصل هدايت حداكثر وزش باد و نور به اندرون، از تعداد بسيار چشمگير پنجره در هر ضلعي از بنا استفاده نموده اند كه خود بصورت نماد كم نظير بافت قديم بوشهر جلوه مي كنند. اين پنجره ها كه عموماً تا فراتر از يك تنة آدمي بلندي مي يابند، بصورت تقارن انتقالي در هر ضلع بنا نمايان مي شوند. در تقارن انتقالي كه در آن قرينه سازي عبارت از تكرار تعدادي شكل و يا فرم است، در تاريخ مهندسي ايران بسيار بكار رفته است. رديف سربازان جاويدان كه بر روي آجرها ايجاد گشته اند و ابتدا در كاخ شوش هخامنشي و بعدها در موزه هايي چون لوور در پاريس جاي گرفته اند، نمونه اي آشكار از اين نوع قرينه سازي است. در هر ضلع از بناهاي بوشهر، بويژه در طبقات دوم و سوم، در معماري بروني، شاهد رخنمايي تقارن انتقالي مي باشيم، يعني يك پنجره با نماي ثابتي بصورت مكرر در كنار هم تكرار شده است و قرينه سازي بنا را استحكام مي بخشد، و يا در زماني نيز كه از اين قرينگي دوري مي يابد به قرينه سازي و تقارن نوع انعكاسي پناه مي جويد. در اين تقارن، شكل و يا فرم نسبت به صفحه اي تقارن دارد و مانند آن است كه تصوير يكسوي در آيينه اي واقع در آن صفحه در سوي ديگر ايجاد شده باشد. انواع اين نوع قرينه سازي در تاريخ هنرها و فنون ايران بسيار فراوان است و در معماري هخامنشي و اسلامي ردپاهاي آن را مي يابيم. در معماري سبك بوشهر نيز، در يك ضلع يا بخش هاي مختلفي از يك ضلع بنا، از عدد سه استفاده شده است؛ بدين صورت كه سه پنجره يكسان شكل يا دو پنجرة كوچك در دو سوي يك پنجرة بزرگتر جاي داده شده اند تا تماشاگر را به تحسين از بروز تقارن هندسي انعكاسي وادار نمايند. اين قرينگي انعكاسي چنان است كه با عبور صفحه اي از ميان پنجرة وسطي، مي توان دو سوي آن را بصورت مساوي بدست آورد. بدون شك قرنيه سازي و ايجاد فرم هاي متقارن بدست هنرمندان و سازندگان بافت بوشهر، همواره از روي قصد و با هوشياري صورت گرفته است. زيرا تقارن و هماهنگي، كيفياتي هستند كه گاهي در كالبد وجودهاي مادي و نيز گاهي در قالب باورها و پندارهاي ما جان مي گيرند. اين كيفيات بيان كنندة نظم و ارتباطي هستند كه بين اجزاء يك موجود اعم از مادي و غيرمادي برقرار است. تساوي، مشابه و وابستگي هندسي، از جمله عناصر اين كيفيات هستند. با آفرينش اين قرينگي در كالبد ساختارهاي معماري، آشفتگي ظاهر جهان، جايش را به جهاني رياضي مي دهد كه در آن كليه اشكال ظاهراً آزاد با ضرورتي قطعي، و حتي با ضرورت عقل و حقيقت كه طبق تعاليم مسلم يونان با زيبايي يكي است، بيان مي شود و اين همه فلسفه افلاطوني و نوفيثاغورسي است. همانگونه كه اشاره شد، پنجره هاي باطاق قوسي كه بصورت نيمدايرة كامل هندسي در پنجره هاي بافت بوشهر نمايان است، در فرا باطن خود نمايانگر رويكرد معماري سبك بافت قديم بوشهر است به دانش معماري اسلامي.زيرا نماد قوس نيم دايره از عناصر تكرار ناپذير و دائم و توأمان معماري پان اسلامي است كه از چين و اندونزي تا اسپانيا خود را نشان مي دهد. كاربرد الگوهاي هندسي هنر اسلامي، يك تجانس با طبيعت است كه با زباني ديگر از سرنوشت انسان پرده برمي دارد، سرنوشتي كه با تولد، حيات و بازگشت آميخته است و در هندسه خودنمايي مي كند؛ يك نقطه (بدون بعد)، با گذار از يك مسير به آفرينش يك خط و با چرخش خط، يك صفحه (فضاي دوبعدي) و حركت صفحه نيز به خلق يك حجم (فضاي سه بعدي) مي انجامد. با تصور آنكه چگونه يك نقطه ي بي بعد به يك وجود سه بعدي منشاء يافت، ما مي توانيم حديث بازگشت را نيز به بي بعدي دوباره تجربه كنيم. انديشة اسلامي نيز با گذار از دنياي فيزيكي سه بعدي به نقطه، در حقيقت مسير بازگشت را جستجو مي كند. از اين رو در هنر اسلامي، به فضاهاي دو بعدي كه نزديكي بيشتري با نقطة هندسي در راه بازگشت دارد، توجه بي نهايت شده است. از اين رو، بنيان هنر اسلامي بر روي سيماها و الگوهاي دو بعدي استوار است و پابرجاترين الگوي بنيادي در هنر اسلامي، دايره است و تمامي الگوها سيماهاي هنري كه در نقش و نگارهاي اسلامي متجلي است، از حضور دايره و مماس دايره ها خلق مي شوند. بنابراين، قوس نيم دايره بر سر پنجره ها از يك سو نشانگر حضور انسان در كرة خاك و نگاه او به فراسوي افلاك در جستجوي هستي است و از سوي ديگر نقش و نگارهاي درون اين نيم دايره كه بصورت الگوهاي هندسي بي نظير، با مدد چوب نقش بسته اند، نمايش فرار انسان از فضاي سه بعدي به دو بعدي، يعني يك گام نزديكتر بر بي بعدي و بيكرانگي هستي است و اينگونه است كه حيات در درون اين بناها، در اركستري از الگوهاي هندسي معنا مي يابد. تزئينات چوبي درون هر قوس نيم دايره اي اين پنجره ها، خود از تقارن هندسي دوراني پيروي مي كنند. تقارن دوراني تقارني است كه در آن يك شكل با دوران حول محوري با اندازة زاوية معيني، بر خودش منطبق مي شود. اندازة اين زاويه معرف درجة تقارن است. تقارن دوراني يكي از كهن ترين نوع قرينه سازي است كه در هنر و فنون ايران باستان بكار برده شده است. نقش نگارها و تزئينات درون هر نيمدايرة قوس پنجره هاي بافت بوشهر، با تابعيت از اصل تقارن دوراني، با دوران 180 درجه بر نقش مقابل خود منطبق مي شود. به جرأت مي توان گفت كه هيچ نيمدايره اي از پنجره هاي بافت بوشهر در دو بنا همسان يكديگر نيستند و هر كدام از نقش و نگارها و تزئينات قوس هاي پنجره ها، خود بعنوان موجودي منحصر بفرد در پيكرة بافت قديم بوشهر به حيات خود ادامه مي دهند و همچون ارگانيسم زنده نفس مي كشند. اين نقش و نگارهاي درون نيمدايره ها، ازالگوهاي هندسي هنر اسلامي تبعيت مي كنند و حواس بيننده را از وجود نظم پنهان رياضي اين نقش ها در وراي جهان بظاهر گسسته ساخته شده از عناصر اتفاقي به سوي نظمي متعالي هدايت مي كنند. در هر صورت، رخنمايي اين نظم رياضي در اندرون اين نيم دايره ها، تماشاگر را به تجربة غيرعقلاني مستقيمي از حقيقت كه تمام اشياء بصورت پيوسته غيرقابل تفكيك پذير، بعنوان موجودي از كل هستند رهنمود مي سازد. در درون اين شبكه هاي چوبي كه فكورانه بر اساس منطق رياضي در درون اين نيمدايرة طاق پنجره هاي بافت بوشهر كار گذاشته شده اند، شيشه هاي رنگي جلب توجه مي كنند. اگر صفحه اي عمودي از اين نيمدايرة جادويي پنجره ها عبور دهيم، شيشه هاي رنگي در دو سوي اين صفحه بصورت تقارن انعكاسي جاي دارند و به زباني ديگر مجموعة سمفونيك رنگ، نظم پنهان خود را هويدا مي كند. استفاده از رنگ براي ايجاد تقارن و هم آهنگي در تاريخ هنر ايران، وجهي ديگر از تاريخچة تقارن گرايي و زيباجويي را تشكيل مي داده است. به گمان بسياري از پژوهندگان، كمتر مردمي در جهان به اندازة ايرانيان به كيفيات رنگ و اثرات آن هوشياري و آشنايي داشته اند. كاربرد رنگ قرمز در تمدن سيلك مربوط به هزاره هاي پنجم پيش از ميلاد و انواع رنگ در دوره هاي بعدي، نمايانگر پيشينگي و پيوستگي تاريخچة رنگ و رنگ آميزي در ايران است، رنگ آميزي از دوران پيش از تاريخ در ايران روا بوده و در ادوار بعدي در هنر و فنون نساجي و معماري و كاشي كاري به نقطه اوج خويش رسيده است. ديدگاه زيباشناختي افلاطوني نيز در هنر معماري اسلامي در ايران ظهور نمود و اين ديد فيلسوفانه كه هر شي ء زيبا، يك گل سرخ، يك شعر، يك نقاشي و يك مسجد، دليل يا شاهد زيبايي مطلق، يعني آفريدگار گيتي است، براي مساجد ايران زمين نيز عنصر زيباشناختي به ارمغان آورد و مساجد ايران از درون و برون به رنگ آميخته شدند و در نماهاي پوشيده از كاشي هاي نفيس رنگي مساجد، فضايي از عرفان و زيبا شناسانه را به نمايش گذاشتند. در همة كشورهاي بلاد اسلامي، مفهوم ايراني مسجد نگين، مسجد جواهرگون، مسجد بهشت آسا و در نتيجه عشق به جمال، مورد قبول معماران اسلامي واقع نشد. براي اسلام برخاسته از بيابان و همواره در جوار بيابان ها، مساجد رنگي يا گچ اندود، طبيعي تر بود و با توحيدي بي چون و چرا، خدايي كه خود را در بيابان به رسولانش متجلي مي كرد مناسب تر جلوه مي نمود. با تمام ابن مقاومت ها، جلوة متجلي رنگار معماري اسلامي ايراني و رواج هنر شيشه هاي رنگي، بر معماري اسپانيايي اسلامي تأثير گذاشته و بر گسترة اروپايي سده هاي مياني اثر شگرفي بر جاي مي گذارد. كاربرد پنجره همراه با شيشه هاي رنگي در سبك گوتيك معماري كليساهاي جامع اروپا، با سه هدف صورت پذيرفت. نخست بعنوان عنصر زيبا شناختي بنا، دوام امكان ورود نور به فضاي پرستشگاه را فراهم مي كرد(در تفكر سده هاي مياني اروپا، نور با حضور خدا همراه بود) و در نهايت، در دل اين پنجره هاي رنگين، داستان هاي انجيل نقش بسته بود كه چون كتابي توسط افراد بي سواد قرائت مي شدند. كليد جادويي معماري بوشهر، نهفته در دل اين پنجره هاي با هلال رنگين است كه همايشي عظيم از سمفوني رنگ ها را پديد آورده اند و از ديدگاه زيباشناختي، چنان با ضرباهنگ تنفس و گردش خون تماشاگر هم آوايي دارد كه او جذب اين هلال جادويي آميخته با رمانتيسم و تصوف مي كند. اين معماري شبكه هاي پنجره هاي چوبين هندسي كه در برگيرندة سمفوني هاي جادويي شيشه هاي رنگين است با فلسفة روشنفكران ايران در فاصلة سده هاي چهارم ميلادي و پايان سدة هفدهم انطباق كامل دارد و از اين رو، نظاره گر هر بناي بافت بوشهر، با طنازي شيشه هاي رنگي در تابش فروزان نور، با چشمان خود بخشي از كتاب هستي را قرائت مي كند و از اين رو در احساسات و هيجانات او را به تحريك وا مي دارد و همانگونه كه بوي طعمه با تحريك شامة شكارگر، او را در راه تنازع بقا سوق مي دهد، تماشاگر بافت بوشهر نيز با نيرويي كه غريزه اي است تا عقلاني ، در دام اين بافت گرفتار مي شود و اين همه در پناه پررمز هندسة پنجره هاي چوبين و شيشه هاي جادويي رنگين نيم دايره اي آن است. تركيب و ساختار شيشه هاي رنگي و الگوهاي هندسي پنجره هاي بافت بوشهر، بي نظير است و نمي توان آن را مشابه اسپانياي اسلامي، ترك هاي عثماني، گسترة مديترانه اي، يمني، شمال شرق آفريقا و تانزانيايي دانست به يك كلام مي توان گفت اين خود سبكي بنام بوشهر است كه بصورت مستقل و منحصر بفرد جلوه مي كند. رنگ و نور در معماري بافت بوشهر، در كنار عنصر باد، بناهاي بوشهر را به ارگانيسم هاي زنده اي تبديل نموده اند. زيرا حيات تنها در شرايطي توليد مي شود كه نور نيز فراهم باشد و از آنجائيكه نور از تركيبي از رنگ ساخته شده است، بنابراين بايد گفت كه اين اثر رنگ است كه حيات را معني مي بخشد و تأثيرگذارترين عنصر بر زيست، رنگ است و بس. پنجره ها و شيشه هاي رنگي بافت قديم بوشهر، همچون چشم و ريه هاي اين ارگانيسم هستند كه باد، نور و حيات به اندرون هدايت مي كنند و انرژي، زندگي و پويايي آنها را فراهم مي آورند. هر چند انسان مدرنيته از هدايت رنگ و نور به اندرون خانه ها دور جسته بود و در اتمسفري از آلودگي نور و رنگ زندگي مي كند. اما در فلسفة معماري پسامدرنيته بازگشتي دوباره به شيشه هاي رنگي و جاري نمودن جوي حيات بخش رنگ و نور به اندرون خانه ها و بناهاي تجاري و مجتمع هاي مسكوني حاصل آمده است و انجمن شيشه هاي رنگي آمريكا و دهها كالج به ترويج و كارگزاري تكنولوژي شيشه هاي رنگي در بناها پرداخته اند. مجموعة هماهنگ و متقارن نيمدايره هاي سرپنجره ها در اضلاع گوناگون بناهاي بافت قديم بوشهر با ساطع نمودن رنگ هاي گوناگون خود، همچون نت هاي موسيقي رنگي مهندسي بوشهر، نه تنها به بناهاي اين شهر نما مي دهند، بلكه با نفوذ نمودن رنگ هاي با طيف هاي ويژه در درون فضاهاي ساختمان ها، در آفرينش فضاهاي پراحساس و لبريز از آرامش، نقش آفريني مي كنند. معماران بافت بوشهر، با انرژي جادويي رنگ ها، بصورت متقارن در هر نيمدايره، تقارن احساسي را جايگزين تقارن قدرتمند هندسي نموده اند و به زباني ديگر، نهايت درجه تكامل هنري وفني شيشه هاي رنگي در اشكال هندسي پنجره ها بكار رفته و در پناه تلفيق اين دو بوده كه پنجره ها و بناهاي بافت بوشهر، عاليترين درجة موزوني و تقارن را نمايش داده اند. در تار و پود چوبين قوس هلالي پنجره ها، از شيشه هايي به رنگ ياقوت كبود، آبي لاجوردي، سبز يشمي، آبي فيروزه اي و زرد نارنجي، بصورت متقارن در رديف هاي نيم دايره اي متحدالمركز استفاده شده است. بي شك در مهندسي كارگزاري هر كدام از اين رنگ ها، مقصود و انديشه اي پويا در كار بوده است كه با توجه به كاربري اتاق، بالاترين كيفيت و آرامش روحي را فراهم آورده اند. از منظري ديگر، چرخش نور رنگي در هر اتاق، با توجه به گوناگوني شيشه هاي رنگي، سمفوني اي از رنگ را توليد مي كند كه مقلد طبيعت است، انسان در صبحگاهان با نور افشاني رنگ آبي در پيش از طلوع خورشيد، سايه هاي زرد در ميان روز و سبز در مناظر، و سرخ در غروب خورشيد روبرو مي شود و انگار رنگ ها با چرخش زمين بدور خورشيد، هر لحظه زنده مي مانند و گوهرة حيات را نقاشي مي كنند و انسان در چنين طبيعتي بودن را احساس مي كند.از اين رو است كه انسان پسامدرن نير به جادوي رنگ پي برده است و خواستار دوبارة آن در هارموني هاي بلوك و آهن زيستگاه خود است. از هزاران سال پيش از اين، پزشكي چين، هند و طب سنتي تبتي، به اثرات پررمز و سودمند رنگ و نور در درمان و بهبودي تن، روان و احساس آدمي آگاه بوده اند و اكنون نيز در پزشكي پسامدرن، در مكتب هاي طب مكمل و جايگزين، نور درماني و رنگ درماني بعنوان مكتب هاي مستقل، دوباره حيات مجدد يافته اند و در مدرنترين دانشكده هاي پزشكي، به تدريس آن مي پردازند. امروزه با تابش 60 دقيقه اي نور با رنگ زرد، التهابات روده اي وگوارشي، با تابش 60 دقيقه اي رنگ آبي، آبسه ها را و با تابش 30 دقيقه اي سه بار در روز موضعي رنگ سبز، التهابات مفاصل را درمان مي كنند. از اين رو مي بينيم كه مهندسان معمار بوشهر، با آفرينش هاي هنري خود در مجموعة بافت، نه تنها روح، احساس، هيجان، بلكه سلامت كالبدي ساكنين را فراهم آورده بودند و به يك زبان، چون خالقي بي همتا، با چرخش انگشتان هنرمند خود، جاودانهايي آفريده اند كه چون روياي بيداري رخ نمايي مي كنند. خدمات اسلام به غرب ميكائيل فيشر در سال ۱۹۴۶ متولد شد. وي تخصص خود را در دانشگاه در زمينه هاي جامعه شناسي و روزنامه نگاري كسب كرد و سال ها سردبير روزنامه در هامبورگ و دورتموند بود و مقالات بسياري را در مورد شرق و اسلام به رشته تحرير درآورده است. در مقاله حاضر نيز فيشر به ميزان تأثيرپذيري غرب از جهان اسلام پرداخته است. با هم مي خوانيم:. ميكائيل فيشر ترجمه:. شهرام نقي زاده انصاري ما به وضوح در زندگي روزانه خود شاهد لغات عربي هستيم كه در زبان ما (زبان آلماني) وارد شده است. براي مثال وقتي به يك قنادي مي رويم و براي خود قهوه سفارش مي دهيم و آن را با شكر شيرين مي كنيم، به طور ناآگاه از كلماتي استفاده كرده ايم كه ريشه عربي داشته و از طريق انتقال فرهنگ اسلامي به اروپا منتقل شده است. اكثر ادويه هايي را كه ما در پخت غذا مصرف مي كنيم ريشه عربي (اسلامي) دارند، مثل زعفران، زيره، زردچوبه، زنجفيل، مارچوبه و ... تقريباً اسامي تمام گياهان دارويي ريشه عربي (اسلامي) دارند كه قبلاً هسته اصلي داروهاي پزشكان را تشكيل مي داده و اخيراً نيز دوباره مردم به ارزش دارويي آن پي برده اند و از آن استفاده مي كنند، مثل حنا، كافور، گل ميخك، آويشن، گل گاوزبان و غيره. ما هنگام مطالعه با لغاتي مثل بالكن، قيراط، غزال، مخزن، زرافه، ياسمين، صندل، پتاسيم، پنبه، ديوان، مناره، پارچه، ملغمه، الكل و غيره برمي خوريم كه از زبان عربي گرفته شده است و ما اكثراً متوجه اين موضوع نيستيم. پس بد نيست كه بدانيم ريشه فرهنگ اين لغات كجا بوده است. يعني بايد گوشه اي از تأثير فرهنگ اسلامي بر اروپا را بيان كنيم. استفاده از علم حساب قرن ها، اروپا تحت نفوذ مستقيم فرهنگ اسلامي بود كه با استفاده از ثمرات آن توانست صاحب قدرت اقتصادي شده و بزرگترين شركت هاي وارد كننده ابريشم، پنبه و ادويه را برپا كند. علم حسابداري اساس قدرت اقتصادي آنها را تشكيل نداده بود بلكه روش ساخت و توليد كاغذ كه از طريق اسپانياي مسلمان به اروپا منتقل شد، نقش مهم در بسته بندي اجناس و به خصوص در نوشتن و علم حسابداري ايفا كرد. اولين آسياب هاي بادي اختراع مسلمانان بود كه از طريق سوريه و مصر به اروپا منتقل شد. اختراع كاغذ كه به چينيان و مسلمانان نسبت داده شده و از طريق كشورهاي اسلامي به اروپا منتقل شده، زمينه خوبي را براي اختراع چاپ توسط گوتنبرگ به وجود آورد. كاغذ و چاپ عصر جديدي را براي پيشرفت علم و دانش نويد دادند و ديگر علم در دست يك عده به خصوصي نبود و همه گير شد. نقش عدد صفر در علوم همان طور كه همه مي دانيم، اعداد لاتين از راست به چپ نوشته مي شود كه ما آن را مديون مسلمانان هستيم. در تمام فرهنگ ها در علم حساب از «صفر» استفاده مي شود كه پايه بانكداري، جبر و علوم رياضي و فيزيك و نجوم مي باشد كه توسط مسلمانان به اروپا منتقل شد. با اين كه يوناني ها در علم هندسه، استعداد درخشاني از خود نشان دادند، ولي مسلمان ها براي اعداد، معني اي قايل شدند و با اشتياق تمام در اين علم پيشرفت كردند و جبر و مقابله را ابداع كردند كه پايه علوم دقيقه است. حساب ده دهي نيز از اختراعات مسلمانان است. به بركت هنر مسلمانان در حساب و رياضي، علم نجوم آن قدر پيشرفت كرد كه بسياري از اسامي ستارگان و يا اجرام آسماني با اسامي عربي نام گذاري شدند مثل دب اكبر، دب اصغر و سمت الرأس. منجمان مسلمان مثل بيروني، ثابت بن قره و كاشاني شهرت جهاني دارند.رياضي دانان مسلمان مثل خيام، خوارزمي و ابوالوفا نيز سهم مهمي در علوم رياضي ايفا كردند. بيمارستان هاي مدرن اسلامي در اروپاي قرون وسطي، بيماران به وسيله دعا و رمز و اسطرلاب و دفع جن و شيطان معالجه مي شدند. ولي در آن زمان، مسلمانان در علوم پزشكي و داروسازي به چنان پيشرفتي نائل شده بودند كه بيماران را با داروهاي گياهي و ساخته شده و عمل جراحي معالجه مي كردند و براي كار خود بيمارستان هايي را كه مجهز به معني آن روز كلمه بودند، احداث كردند. براي مثال بيمارستان بغداد، بيماران را به طور رايگان معالجه مي كرد و بودجه آن توسط دولت وقت تضمين مي شد. بيمارستان هاي اسلامي به دانشگاه پزشكي تبديل شده بود كه دانشجويان ارشد عملاً بالاي سر تخت مريض و كنار ميز عمل مشغول تحصيل بودند و شاهد عمل جراحي گروهي نيز بودند. پزشكان مسلمان در آن زمان براي بي هوش كردن بيمار از حشيش و داروهاي گياهي ديگر استفاده مي كردند. پزشكان مسلمان با استفاده از علم فيزيك و اپتيك (نورشناسي) در علم چشم پزشكي به پيشرفت هاي بسيار بزرگي نائل آمدند. آنها سال ها قبل از كشف پني سيلين، به خاصيت آنتي بيوتيك پي برده بودند و آن را از طريق استفاده از مواد گياهي تجويز مي كردند. ابن سينا يك نابغه جهاني بود كه كتاب «قانون» او در پزشكي تا قرن هفدهم هم تدريس مي شد. همچنين زكرياي رازي پزشك مشهور مسلمان صاحب فرهنگ پزشكي به نام «الحاوي» بود. در اروپاي قرون وسطي، بيماران به وسيله دعا و رمز و اسطرلاب و دفع جن و شيطان معالجه مي شدند. ولي در آن زمان، مسلمانان بيماران را با داروهاي گياهي ساخته شده و عمل جراحي معالجه مي كردند نقش روان درماني مسلمانان در روان درماني و معالجه بيماران رواني نيز پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي كرده بودند. حاصل اين پيشرفت ها به وسيله ترجمه مترجمان اروپايي از قرن دوازدهم ميلادي به بعد به اروپا منتقل شد. پزشكان مسلمان شرايط طبيعي و شاد كننده براي بيماران رواني به وجود مي آوردند، اصطلاحات شيمي، الكل، كيميا، قليائي، انيلين، لاك، سديم، سودا و غيره در فرهنگ اروپا به خوبي نشان دهنده توانايي و تحقيقات مسلمانان در علم شيمي و داروسازي است. داروسازان مسلمان از پودر، پوماد، چسب زخم، باند و غيره در معالجه بيماران استفاده مي كردند. آنها براي اداره كردن داروخانه، با امتحان از كارآموزان به آنها مجوز نسخه پيچي مي دادند كه ما اروپائي ها از اين روش آنها استفاده كرديم و به اداره داروخانه تكامل بخشيديم. نقش ساخت كاغذ و كتاب نتيجه تحقيقات مسلمانان در همه علوم چه به وسيله شفاهي و چه كتبي به اروپا منتقل شد، به خصوص با هنر ترجمه كه ما اروپائيان از آنها ياد گرفته بوديم، مسلمانان در انتشار كتاب و ساخت كاغذ و جلد آن مهارت كامل داشتند و به خصوص خوشنويسي آنها در موزه هاي مهم دنيا به چشم مي خورد. آنها داراي مجامع علمي اي بودند كه علاوه بر جمع شدن دانشمندان و نويسندگان، در آنجا كتب مهم از زبان يوناني به زبان عربي ترجمه مي شد كه بعداً اساس علوم جديد را در اروپا تشكيل داد. سيستم تحصيل و تدريس اروپايي ها، از سيستم تحصيل و تدريس در دانشگاه هاي اسلامي اخذ شده است و حتي اصطلاحات آنها در لباس دانشگاهي و مدارك در دانشگاه هاي ما مرسوم بود. مسلمانان در كنار تحصيل علم و دانش از علم موسيقي نيز بي بهره نبودند چنان كه ما شاهد آلات و ابزار موسيقي آنها مثل ويولن، تار، سنتور و تمبورين هستيم و به اين مسئله هم آگاهي داريم كه ريشه اسامي آلات و ابزار موسيقي جديد مثل گيتار و ماندولين نيز از زبان عربي اخذ شده است. نقش معماري اسلامي در اروپا:. كايزر فريدريش دوم (۱۲۵۰-۱۲۱۵) از مقام ياكوب بوركهارت مهندس معمار وقت بسيار تجليل مي كرد، چون او با تماس با هنرمندان مسلمان، تحصيلات خود را تكميل كرد و با استفاده از ايده هاي آنها توانست عمارت هاي باشكوهي در سيسيل احداث كند كه نشان دهنده سبك معماري و تزئيني هنرمندان اسلامي است. سبك معماري اسلامي با ويژگي هاي منظم و رياضي اش از طريق بيزانس به فرانسه و انگلستان منتقل شد و بالاخره به ايتاليا و آلمان رسيد. ما در معماري درهاي ورودي، دروازه ها و برج هاي ساختمان هاي عظيم دانشگاهي و يا غيردانشگاهي خود شاهد سبك معماري آنها هستيم. حكومت هاي وقت براي اين هزينه هاي گزاف، به اجناس لوكس و مصرفي ماليات مي بستند تا بتوانند از عهده خرج آنها برآيند. طرح و ساختمان سيسيل نتيجه فكر و روح مسلمانان بود. علوم جديد تجربي بالاخره بايد اعتراف كرد كه تبادل علمي و فكري مسلمانان با اروپا باعث ايجاد علوم جديد تجربي شد. معماري غرب نه تنها سبك و طرح هاي خود را از مسلمانان اخذ كرد بلكه ساختار فكري سازنده آنها را نيز پايه فكر خود قرار داد و به تكميل ساختار اداري و مؤسسات خود پرداخت. لازم به ذكر است كه بسياري از دانشمندان اروپايي كم و بيش اعتراف به پيشرو بودن مسلمانان در پايه گذاري علوم جديد كرده اند و سهم آنها را در پيشرفت علم و دانش در تاريخ علم نشان داده اند. مثل جرج سارتن، پي يرروسو، جان برنال روسو، جان برنال