فضای همگانی (عمومی) Public Space اختلاف قایل شدن بین فضای عمومی و خصوصی امریست به قدمت تاریخ شهرسازی. انسان میان عرصه های عمومی و خصوصی در رفت و آمد است. عرصه خصوصی، فضای تنگ منزل و مسکن است و عرصه عمومی در پیرامون آن متمرکز است . وجه تمایز اصلی فضای خصوصی وعمومی این است که پیرامون فضای خصوصی بسته است و تنها افراد خاصی اجازه ورود به آنجا را دارند(گروتر، 1383:. 225). ـ درگذشته در شهرهاي بزرگ يونان يا رم، فضاهاي عمومي قبل از هرچيز مكاني مخصوص براي نمايش قدرت حكومت بود و علاوه برويژگي كاربردي ، تقريبا هميشه بعدي تزئيني به منظور تجليل از قدرت همگاني و تقديس آن داشت (موره، 1373 :. 23) . ـ فضاهای عمومی شهری از نظر الكساندر چرمايف اينگونه تعريف مي شود:. جاها و تسهیلاتی که متعلق به عموم است، مانند شاهراهها، جادهها، راهها و پارکهای شهری (چرمایف - الکساندر،1376:. 157). پیاده راهی در بارسلون، نمونه ای از فضای عمومي ـ فرانسيس تيبالدز نيز عرصه عمومي را چنين تعريف مي كند, عرصههای عمومی، مهمترین بخش شهرها و محیطهای شهری هستند. در چنین عرصههایی، بیشترین تماس، ارتباط و تعامل بین انسانها رخ میدهد. این عرصهها تمام بخشهای بافت شهری را که مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند، دربر میگیرد. بنابراین، این مکانها از خیابانها، پارکها و چهارراهها تا ساختمانهای محصور کننده آنها را شامل میشود, (تیبالدز،1383:. 15). فضاهای عمومی ـ زوكين فضاي شهري را فضاهايي كه ،به طور فیزیکی و مکانی، به عنوان مراکز جغرافیایی و نمادین، یا به عنوان نقاط تجمعی که غریبهها با آشناها درمیآمیزند، معني مي كند (زوکین، 1380:. 31). ـ از دیدگاه دکتر پاکزاد فضاها شامل طیف گسترده ای از انواع فضاهای عمومی تا خصوصی می باشند. به عبارت دیگر هر فعالیت و رفتار، حریم و قلمروی خاص خود را داراست، و متقابلاً هر فضا نیز دارای حریم و حرمت خود می باشد. فضاهاي عمومي، آن دسته از فضاها ميباشند كه «عموم شهروندان بدون نياز به كنترل و… حق ورود و حضور در آنان را دارند»، فضاهايي چون خيابانها، پاركها، ميادين، بازارها و مساجد. اين دسته از فضاها به واسطة مقياس عملكردي و همچنين طيف متنوع و گستردة مخاطبين خود داراي بيشترين سهم در حيات جمعي شهروندان ميباشند، از اينرو ارتقاء كيفي اين دسته از فضاها بيش از ساير انواع فضاها موجب ايجاد جامعه شهري سالم و شكوفا خواهد شد(پاکزاد، 1385:. 77). به عبارت ديگر فضاهاي عمومي، فضاهايي هستند كه ما با غريبهها شريك ميشويم، مردمي كه اقوام يا دوستان يا همكاران ما نيستند. آنها فضايي براي سياست، مذهب، تجارت و بازي و… هستند، فضايي براي همزيستي با صلح و برخوردهاي غيرشخصي. شخصيت فضاي عمومي،زندگي عمومي ما، فرهنگ شهر و زندگي روزمره ما را نشان داده و تنظيم ميكند(پاکزاد، 1385:. 77). همچنين آن بخش از فضاهاي خصوصي كه از فضاهاي عمومي قابل رؤيت ميباشند هم به نوعي بخشي از فضاي عمومي به حساب ميآيند. لازم به ذكر است كه شهروندان در انجام اعمالشان در فضاهاي عمومي آزادي مطلق نداشته و تحتتأثير هنجارها و قوانين جامعه ميباشند(پاکزاد، 1385:. 78). فضاهاي عمومي، آن دسته از فضاها ميباشند كه عموم شهروندان بدون نياز به كنترل و… حق ورود و حضور در آنان را دارند. و در جای دیگر عنوان کرده اند که :. فضای عمومی، فضایی است که در آن غریبهها یا مردمی که جزء اقوام و دوستان یا همکاران ما نیستند، سهیم هستیم. فضای عمومی فضایی است برای سیاست، مذهب، داد و ستد، ورزش و فضایی برای همزیستی مسالمتآمیز و برخوردهای غیر شخصی. فضاهای عمومی به واسطه طیف وسیع مخاطبان خود که با انگیزههای بسیار متفاوت در آن حضور مییابند، سهم بسیار بالایی در تبادلات فرهنگی دارند. فضاهای عمومی بستر وقوع زندگی جمعیاند، و نه فضاهایی به جا مانده از فضاهای خصوصی جهت ارتباط آنها (پاکزاد، 1380:. 34). شخصيت فضاي عمومي، زندگي عمومي ما، فرهنگ شهر و زندگي روزمره ما را نشان داده و تنظيم مي كند. ـ فضاي عمومي را ” بستر مشتركي كه مردم فعاليتهاي كاركردي و مراسمي را كه پيوند دهنده اعضاي جامعه است، در آن انجام ميدهند“، ميدانند چه اين فعاليتها روزمره و معمولي و چه جشنوارهاي و دورهاي باشند به عبارت ديگر” فضاي عمومي“ صحنهاي است كه به روي آن نمايش زندگي اجتماعي، در معرض ديد عموم، قرار ميگيرد و ويژگي اصلي آن اين است كه، ”زندگي جمعي، فرهنگ شهري و مباحث روزمره ما را بيان كرده و در ضمن بر آنها نيز تأثير ميگذارد“ (رفيعيان، 1384:. 36). شهروندان در انجام اعمالشان در فضاهاي عمومي آزادي مطلق نداشته و تحتتأثير هنجارها و قوانين جامعه ميباشند. • وظايف فضاي عمومي وظايف فضاي عمومي را مي توان اين گونه دستهبندي كرد:. 1. ابزاري جهت ارتباطات. 2. مكاني براي رويارويي. 3. مديريت و هماهنگ كننده شهروندان آزاد (رفيعيان، 1384:. 37). صحن مسجد جامع نیشابور:. فضای عمومی فضای عمومی مقابل مرکز تجاری در بارسلون • فضای نیمه عمومی( Semi Public Space ) ـ فضاهایی خاص از شهر که مورد استفاده عموم قرار میگیرند، ولی دولت یا مؤسسهای بر آنها نظارت میکتد و سرپرستی آنها را برعهده دارد. مانند بنای شهرداریها، دادگاهها، مدارس دولتی، دفاتر پست، بیمارستانها، ایستگاههای مسافربری، پارکینگها، گاراژها، تعمیرگاهها، استادیومها و تئاترها (چرمایف - الکساندر،1376:. 157). ـ فضاهای نیمه عمومی آن دسته از فضاهای موجود در شهر هستند که به علت محدودیت در هدف و کاربری آن توسط گروهی خاص از افراد مورد استفاده قرار می گیرند، فضاهایی چون:. مجتمع های مسکونی و محوطه های آنان، ورزشگاه ها و نمایشگاه ها (پاکزاد،1385:. 77). فضای نیمه عمومی داخل یک مجتمع تجاری در دبی • فضای باز عمومی در میان انواع فضاهای باز و بسته عمومی، فضاهی باز عمومی دارای اهمیت ویژه ای از دیدگاه حیات جمعی شهروندان هستند. در حالی که فضاهای بسته عمومی، دارای انضباط یا به عبارت بهتر محدودیت های خاصی به لحاظ زمانی و اندازه و... برای پذیرش شهروندان می باشند، فضاهای باز عمومی در همه وقت بیشترین امکانات بالقوه و بالفعل را برای حضور شهروندان دارا می باشند(پاکزاد،1385:. 80). فضای باز عمومی امکان انگیزش و انتخاب آزاد میان رفتارها، حرکت ها و اکتشافات بصری را برای تعداد معنی داری از مردم شهر فراهم می آورد( Lynch, 1972 :. 108). به عبارتي فضاي منعطفي است كه خود را به راحتي با گوناگوني رفتارها تطبيق ميدهد و زمينهاي خنثي ولي القاء كننده را براي كنشهاي خود انگيخته فراهم ميآورد (Lynch, 1972:. 110). موفقيت فضاهاي باز عمومي تا حد زيادي در گرو رابطة ميان فضاي پر و خالي آن است. به واقع ماهيت اين فضاها تحتتأثير نوع و موقعيت بدنهها، مقياس، عناصر موجود در فضا، كف و گشايش فضا و… است. لذا زماني كه رابطه متقابل بين فضاي پر و خالي شهري كامل و قابل درك باشد، در آن صورت شبكه فضايي بصورت موفقيتآميزي عمل خواهد كرد. اگر اجزاء بتوانند در يك چهارچوب مشخص آميخته شوند، آنها شخصيت محيط را به خود ميگيرند(پاکزاد،1385:. 80.). اگر تعادل فضاي پر نسبت به فضاهاي خالي ضعيف باشد اجزاء پراكنده شده و خارج از چهارچوب قرار گرفته، در نتيجه فضا لوث ميشود. فضاهاي پر شهري ميبايست به مدد طراحي با هم بگونهاي تركيب شوند كه فضاهاي خالي را بعنوان يك شبكه سهبعدي از فضاهاي مرتبط به هم بوجود آورند. • كاركردهاي فضاي عمومی شهري:. بسياري از نظريه پردازان شهرسازي معتقدند كه فضاهاي عمومي شهري به عنوان يكي از اجزاء اصلي، نقش با اهميتي در شهر سالم دارند. اين عقيده فراتر از نقش كاركردي فضاهاي عمومي است كه معطوف به زماني است كه اين فضاها، سرمايه اجتماعي را در زماني كه تعاملات اجتماعي زيادي در اين مكانها به وقوع ميپيوندد، افزايش ميدهند (Pasaogullari, Net.al, 2004). در مفاهيم نظري مرتبط، دامنه وسيعي از كاركردهاي فضاهاي عمومي نظير:. نقش توسعه يكپاچگي اجتماعي در قالب فرصت سازي براي رويارويي افراد جامعه، تقويت كاركردهاي سياسي جامعه به واسطه ايجاد و تقويت انجمنهاي آزاد در يك دموكراسي اجتماعي، عرصهاي جهت بروز نمايشات و جشنهاي فرهنگي، واسطهاي كه هويتهاي خصوصي و گروهي در آن توسعه مييابند و عرصهاي جهت دسترسي عمومي و تمايزي از فضاهاي خصوصي، مورد مباحثه و جدل قرار گرفته است. مطالعات تحقيقي تأكيد ميكنند كه فضاي عمومي انعكاسي از ارزشهاي فرهنگي بوده و تمريني جهت تجمع و گردهمايي گروههاي نژادي و قشرهاي مختلف اجتماعي در عرصه شهري ميباشند (رفيعيان، 1384:. 39). اهميت فضاهاي عمومي در مطالعات سياستهاي شهروندي نيز تأكيد شده است، تا جايي كه آن را در جهت عملي شدن سياستهاي شهري لازم و ضروري ميدانند. بسياري از محققين شهري بيان كردهاند، فضاهاي عمومي نظير پاركهاي همسايگي و يا باغهاي محلهاي، از عناصر مهم يك شهر هستند كه نقاط جذاب و بينظير آن را تعريف ميكنند. عدهاي معتقدند كه در سكونتگاههاي شهري قبل از مدرنيسم، فضاهاي عمومي مانند ميادين شهري و بازارها، به عنوان عرصهاي جهت ارتباطات اجتماعي بودهاند و در حقيقت مكانهايي متشكل از فعل و انفعالت اجتماعي تعداد زيادي از مردماني كه اين تعاملات را امكانپذير ميساختند، قلمداد ميشدهاند. علاوه بر اين فضاهاي باز در ايجاد حس اعتماد و اطمينان به مردم كمك كرده و باعث افزايش حس همبستگي و تعلق در مردم ميشوند در حقيقت اين فضاها، فراتراز مكانهايي صرفاً براي تفريح هستند. همان طور كه Goodman بيان ميكند اين مكانها عناصر حياتي در محيط ما هستند كه در عين حالي كه داراي عملكردهاي مثبت و ضروري بوده، فرصتهايي نيز جهت تفريح مردمان فراهم ساخته، از منابع طبيعي حفاظت كرده و بر طيف وسيعي از تصميمات توسعه اقتصادي اثر ميگذارند. Rogers ( 1968) معتقد است كه امروزه شهرهاي بزرگ اغلب توسط فضاهاي عمومي وسيعشان شناخته ميشوند و كيفيت عملكردي اين فضاها يكي از ابزارهاي سنجش قدرتمندي شهرها و توانايي آنها در ايجاد تفريح و سرگرمي، زيباييهاي طبيعي و فضاهاي باز براي شهروندانشان ميباشد. فضاهاي عمومي، در مقولاتي نظير ايجاد و تقويت غرور شهري، افزايش گردشگران و سرمايهگذاري اقتصادي و كمك در ايجاد سلامتي و بهبود كيفيت زندگي، نيز به شهرها سود رساندهاندو نقش عمدهاي در الگوهاي برنامهريزي شهري و اجتماعي كدن محلات دارند. Calthorpe در همين چاچوب در اعتراض به كاهش نقش اين فضاها در فرآيندهاي برنامهريزي و طراحي شهري معاصر، خاطر نشان ميسازد كه كيفيت فضاي عمومي در شهرها به طرز محسوسي كاهش يافته است. پاركها، مدارس، كتابخانهها، ادارات پست، تالارهاي شهري متفرق و پراكنده شدهاند و فاقد مطلوبيت و ارزش عملكردي لازم هستند و ميافزايد:. ”كيفيت دنياي ما را اين فضاها تعيين كده و ارزشي كه ما براي جامعه خود قائليم را نشان ميدهند“ (رفيعيان، 1384:. 39). با توجه به نقش عمدهاي كه فضاهاي عمومي در توسعه پايدار شهرهاايفا ميكنند، در ادبيات نوين طراحي و برنامه ريزي شهري بر اهميت احياء و بازشناسي فضاهاي عمومي (Tibbaids, 1992. Sorkin, 1992. Vernez Moudon, 1992. Glazer and Lilla, 1987. Worpole, 1992) به عنوان مكانهايي كه تعاملات اجتماعي و تجارب زندگي شهري در آنها رخ ميدهد، به صورت مكرر تأكيد شده است. براي مثال پاركهاي عمومي، به عنوان تركيب اصلي محلات پرتراكم، فضاهاي قابل زندگي و لذتبخش در اين محلات هستند كه در عين ارائه تسهيلات شهري به عنوان مكانهايي جهت انجام ملاقاتهاي محلهاي، مراكز فعاليتهاي تفريحي، نگهداري كودكانو نقاط گذران اوقات عمومي (نظير صرف نهار) نيز عمل ميكنند ( رفيعيان، 1384:. 39). با شکلگیری جامعه مدنی در عصر حاضر، شهروند موقعیتی برتر و متفاوت از ساکنان شهری یافته او کسی است که در تصمیمگیریها آگاهانه و داوطلبانه شرکت میکند. با این اعتبار فضای عمومی برای تجدید حیات مدنی، اهمیتی ویژه مییابد. ایجاد عرصه های عمومی زمینه لازم برای مشارکت مردم در مسائل جامعه خودشان را فراهم میآورد. به این ترتیب عرصه عمومی بستری میگردد که روابط اجتماعی در آن به سهولت برقرار شده و نظارت اجتماعی تحقق مییابد. در چنین فضایی تعاملات اجتماعی افزایش یافته و محله مکانی برای گفت و شنود اجتماعی و تبلور رفتارها و هنجارهای فرهنگی میشود چون که بسیاری از فعالیتهای اجتماعی هماکنون در انتظار فضایی امن برای وقوع هستند و به محض شکلگیری این فضا، این گونه فعالیتها و نیازهای فضایی و کالبدی آنها مهر و نشان خود را بر فضا خواهند زد (حبیبی، 1382:. 36). اما امروزه ما شاهد تنزل عرصههای عمومی هستیم. مکانهای کثیف، مملو از آشغال، ترافیک، سر و صدا، فضاهای بی دفاع و مکانهای ناامن شهری، انبوهی از ساختمانهای نازیبا باعث شده است که عرصههای عمومی مورد تهدید قرار گیرد و تنزل یابد و محیطهای شهری باعث بهبود کیفیت زندگی نمیشود و شهر دیگر انسانگرا نیست (تیبالدز،1383:. 54) . با بی رونق شدن روز افزون عرصه های عمومی، تمایل به کنترل فضاهای شخصی و یا خصوصی افزایش یافته است. مکانی که فعالیت های تولید، مصرف و ارتباط اجتماعی را همزمان انجام می داد، اینک تبدیل به یک فضای عمومی منفک شده است. برای مثال جنبه های خیابان به تدریج در طول زمان از بین رفته و جای خود را به عملکرد رفت و آمد موتوری داده است. و با تغییر یافتن فضاهای عمومی، فضاهای خصوصی و رابطه بین آنها نیز دچارتغییر شده است(بحرینی، 1378:. 156). با اين تفاسير، ماهیت عرصههای عمومی در ارزیابی شهرها و محیطهای شهری شهروندگرا بسیار مهماندووجود یک عرصه عمومی جذاب در تأمین آسایش و سلامتی انسان بسیار مهم است. در سنتهای گذشته فنون ساختمان سازی تنها شامل ساخت نبود، بلکه فضاها را نیز دربر میگرفت. این موضوع ، بایستی دوباره احیاأ شود و برای رسیدن به این هدف، همکاری همه حرفههای مرتبط با محیط ضروری به نظر میرسد (تیبالدز،1383:. 25). محیط خوب یا عرصههای عمومی جذاب تنها توسط حرفهایها، معماران، شهرسازان، مهندسان عمران، معماران محیط و منظر و امثال آنها و یا حتی تنها توسط کارفرمایان آنها خلق نمیشوند، بلکه این محیطها در اثر عشق، علاقه و توجه کسانی که در آن زندگی و کار میکنند، خلق شده و نگهداری میشوند (تیبالدز، 1383:. 138). علت جذابیت و امنیت عرصه عمومی این است که میتواند افراد مختلف را در زمانهای متفاوت و برای اهداف گوناگون به خود بخواند. این کار نه تنها سبب افزایش تحرک و پویایی محیط میشود، بلکه امکان نظارت غیر رسمی بر عرصه عمومی را نیز میسازد. زوكين نيز علت امنیت فضای عمومی را:.جذب استفادهکنندگان بیشتر ـ البته نه افراد مغایر با هنجارها ـ می داند. با وجود افراد بیشتر، فضای کمتری برای جولان افراد بزهکار و فروشندگان مواد مخدر باقی میماند (زوکین، 1380:. 25). بازارهای سنتی نمونه خوبی از فضاهای همگانی در شهرهاست. جائیکه مردم را بدون محدودیت سنی به خود جلب میکند، این بازارها خصوصیات چند نسلی و مفاهیمی اجتماعی را در طی ادوار مختلف در خود نگه داشتهاند. بازارهای سنتی در شهرهای قدیم ایران که برخی از آنها تاکنون نیزفعال و پابرجا ماندهاند مثالهای خوبی در این خصوص هستند. بازار سرپوشیده نیشابور:. نمونه ای از فضای همگانی • عوامل سنجش کیفی فضاهای عمومی با توجه به مطالعهاي كه روي بيش از 1000 فضاي عمومي شهري در كشورهاي مختلف جهان صورت گرفته است نشان ميدهد كه 4 عامل اساس در سنجش مطلوبيت كيفي وضعيت فضاهاي عمومي شهري از اهميت بيشتري برخوردارند (www.pps.org). اين عوامل عبارتند از:. • دسترسي و به هم پيوستگي (Access & Linkage) • آسايش و منظر (Comfort & Image) • استفادهها و فعاليتها Uses & Activities)) • اجتماعي پذيري ((Sociability البته بديهي است كه قضاوت در مورد اهميت كيفيت فضاهاي عمومي دقيقاً به ادراك شخصي افراد برميگردد و افراد مختلف بيترديد متأثر از بسياري از جنبههاي محيطي و فرهنگي خود، عوامل متفاوتي را بيش از حد بالا و يا پايين ارزيابي ميكنند ليكن بايستي به ياد داشت كه قضاوتي كه افراد استفاده كننده محلي از فضاي عمومي انجام ميدهند، به دليل پيوستگي و كنش مستمر اين افراد با فضاي عمومي، به مراتب ارزشمندتر از قضاوتهاي افرادي باشد كه از اين فضاها استفاده مستمر نميكنند. مهم است كه درك كنيم كه تمامي اين عوامل كيفي در تشكيل يك تجربه كلي از فضاي عمومي با هم به كار ميروند و ممكن است مانع از ارائه يك راه حل و كوشش مشخص در جهت بهبود كيفيت فضاهاي عمومي شوند. با توجه به نكات گفته شده و تركيب طيفي از فعاليتهاي تأكيد شده د برنامه ريزي و طراحي شهري، ميتوان گفت كه مجموعهاي از عوامل زير در ارزيابي كيفيت فضاي عمومي از نظر استفاده كنندگان مؤثرند:. 1. نظافت و پاكيزگي 2. دسترسي:. 3. جذابيت 4. راحتي 5. جامعيت 6. سرزندگي و پويايي 7. عملكرد 8. تمايز 9. ايمني و امنيت 10. نيرومندي و سلامتي (رفيعيان، 1384:. 40) تعاريف فضاي عمومي بر دسترسي بدون محدوديت به فضا يا فعاليتهاي متنوع موجود در آن تأكيد ميكنند، كه قابل ذكرترين فعالیت آن، تعامل اجتماعي است كه در نتيجه وجود دسترسي محدود نشده، در آن روي ميدهد. بدين ترتيب به طور خلاصه ميتوان فضاي عمومي را چنين تعريف كرد:. ”فضاي عمومي شامل قسمتهايي از محيط طبيعي و مصنوع است كه عموم مردم به راحتي به آنها دسترسي دارند و شامل:. خيابانها، ميادين و ساير مسيرهايي كه ديگران حق عبور از آنها را دارند ـ در مناطق مسكوني، تجاري و محلهها ـ فضاهاي باز و پاركها و فضاهاي خصوصي عمومي كه دسترسي عموم مردم حداقل در ساعاتي از روز در آن آزاد ميباشد، ميشود“. فضاي عمومي شهري در در اين بيان در شهرها، واسطهاي براي برقراري ارتباط با افراد جديد وكساني كه نميشناسيم و تاريخ؛ تضادها و نزاعهايي كه از اينها برميخيزد، تلقي ميشود و در حقيقت فضاي عمومي تعديل كننده و هماهنگ كننده (moderator) نظام ارتباطي شهري به هنگامي است كه بازيكنان جديدي وارد صحنه آن ميشوند. میدان میوه و تره بار ارومیه • ابعاد روانشناختي فضا ارتباط متقابل ميان انسان ومحيط زندگي سبب تاثيرات متقابل اين دو بر يكديگر مي شود ، در اينجا آنچه اهميت دارد اثرات محيط بر انسان است:. 1- هويت ، هويت شهري :. هویت :. یعنی آگاهی از خود و ویژگیهای مشترک در زمینههایی مانند طبقات اجتماعی، مذهب، قومیت و جنسیت (علیخانی، 1383:. 213) هویت هسته مرکزی شخصیت فردی و جمعی انسان است و میتواند به اعمال و تصمیمات فردی و جمعی شکل داده و روندی را به وجود آورد که یک جامعه را در عین حفظ مشخصات خودش، قادر به توسعه بسازد. (علیخانی، 1383:. 214) ـ هویت تعریفی است که فرد از وجود خود میکند و به پرسشهایی چون «چیستم» و «چه می-خواهم» پاسخ میدهد و از طریق هویت به ابعاد شخصیت خود، نوعی هماهنگی و انسجام می-بخشد و از نظر روانی و رفتاری در زمان و مکان موضعیابی میکند. (علیخانی، 1383:.193) منظور از هويت، خاصيتي است كه توسط قياس يك پديده با تصويري از گونههاي مشابه آن كه در ذهن نقش بسته است پديد ميآيد. Alexander, 1977:. 81)) انسان حتي با يك شيء، رويداد و فضا «احساس اين هماني» كرده، آن را بخشي از “من,خود يا “ما“ي جمعي كه بدان تعلق دارد ميپندارد. امكان بازشناسي خاطرات، و پاسخگوئي به انتظارات شهروندان از يك فضا، خاصيتي را ميطلبد كه به آن هويت ميگوئيم Alexander, 1977:. 81)) هويت در واقع مجموعهاي است از صفات و مشخصاتي كه باعث تشخيص يك فرد از افراد ديگر و يا يك شيئي از اشياء ديگر ميگردد. مراد از تعيين هويت، شناسايي و كشف تفاوت اشخاص و اشياء از يكديگر ميباشد. صفات متمايز از دو جنبة رواني (ذهني- رفتاري) و عيني (كالبدي) برخوردار ميباشند. بر اين اساس اشياء همشكل و همرنگ ميتوانند يكي نباشند(قاسمي اصفهاني، 1380:. 17) . • هویت مکان :. «فضا ] نيز نظير هر پديده ديگري[ زماني براي ما داراي هويت خواهد بود كه از طرفي بتوانيم آن را موجودي مستقل و عيني تلقي كرده، از طرف ديگر خود نيز به عنوان موجودي عيني در آن فعاليت و رفتار نمائيم و بالاخره بتوانيم ذهنيات ناشي از ادراك آن را با ذهنيات خود تطبيق دهيم» (پاكزاد، 1375:. 104) . حال اگر فضاي مورد اشاره، تداعيهايي در ذهن فرد ايجاد كند، يا برايش معناي خاصي داشته باشد از پديدهاي عيني به موجود ذهني بدل ميشود، جاي خود را در رده ذهنيت او باز ميكند و مكان (Place) نام ميگيرد(مدنيپور، 1379:. 32) به نظر گابريل مارسل يك فرد جداي از مكان خود نيست، او همان مكان است و اگر معتقد است كه زمان، مكان، انسان و عمل، هويت غيرقابل تفكيكي را ميسازند بنابراين معنا و عمل عناصري در هم تنيدهاند مه در فهم هويت مكان بايد در نظر گرفته شود. در مجموع هويت مكان به نحوي به عناصر سهگانه محيط فيزيكي (فرم)، فعاليت (عملكرد) و معنا برميگردد(افروغ، 1377:. 53-52) توجه به هويت مكان از ديدگاه فوق و به عنوان محصول تعامل نقشه شناختي ، فعاليت اجتماعي و حالتهاي ظاهري (فرمال) نتيجه تحقيقات كوين لينچ در دهه 1970ميلادی است. (Abel, 2000:.141) نوربرگ شولتز نيز درخصوص هويت مكان خاطرنشان ميسازد؛ مكانها لزوماً همان چيزي هستند كه بايد باشند و دخل و تصرف انساني در آنها زماني به خلق فضاهاي قابل زندگي منجر ميشود كه حال و هواي (Milieu) حاكم بر فضا را تشخيص دهد و در راستاي آن حركت كند. (Walmsley,1990 :. 68-9) • در آمدی بر هویت شهری :. در تعريف هويت شهر و رابطه آن با عناصرش، توجه به دگرگونيها و تحولات اجتنابناپذير تاريخي و اجتماعي نيز ضرورت دارد. در اين روند تاريخي، دليل ظهور و شكلگيري مداوم مكانها را در دگرگونيها و تحولات فرهنگي و تاريخ بايد جستجو كرد. اين تحولات سبب ميشود كه عناصر جديدي به يك مجموعه اضافه شده، عناصري از آن حذف شوند و به اين ترتيب مؤلفه تاريخي مكانها كه خود ناشي از تحولات فرهنگي نيز هست، يكي از اركان مهم هويتي آنها ميباشد (سازمان سازندگی و آموزش وزارت نیرو ، 1379 :.656-656 ) . هويت شهر مفهومي است كه در فرآيند ادراك سهل و ممتنع است. در اين باب ميتوان گفت كه شهرها و اجزاء عناصر آنها، ابزارهاي فرهنگي مؤثري هستند كه با نوعي سازگاري اجتماعي بيصدا، رفتار خود و جامعه را تشكيل ميدهند. در اين حالت، فضايي خلق ميشود كه افراد و جامعه بتوانند به نحو مطلوب هنجارها و رفتارهاي خود را در آن سامان دهند. شخصيت يك شهر با مؤلفههاي متفاوتي تعريف و توصيف ميگردد. بر مبناي تفاوت شكل، محتوي و عملكرد مؤلفهها ميتوان شهرها را در گروههاي مختلفي جاي داد. اين مؤلفهها كه به نوعي ساختار ماهوي شهر را تشكيل ميدهند، از شهري به شهري ديگر متفاوت ميباشند. اگر اين واقعيت پذيرفته شود كه انسان از پديدههاي ساخته خود(محيط بيروني) متأثر ميگردد، شهرها با تنوع هويتي خويش تنوعي از تأثيرات را بر حيات جمعي شهروندان ميگذارند. (تاجبخش، 1380:. 38) شهر يك پديدة انسانساخت است كه در جزئيات نيز از عناصر فراواني در بطن و متن خويش برخوردار است. خارج از تعاريف متفاوتي كه بنابر علقههاي معرفتي متفاوت از شهر داده ميشود، شهرها را ويژگيهاي متفاوتي از متغيرها و معرفهاي مشترك از هم جدا ميكند. براي مثال همه شهرها از متغيرهائي چون پايگاه جغرافيائي، ابعاد و اندازه، شكل، تعداد جمعيت، كيفيات بصري، كيفيات زيستي و مشابه برخوردار هستند. شهرهاي مختلف ميتوانند بر مبناي موقعيت جغرافيائي، وضع سياسي، ابعاد و اندازه هندسي، تعداد جمعيت، كيفيات بصري و زيستي و نحوة انديشيدن شهروندانشان از همديگر متمايز شوند. بنابراين شهرها و اجزاء عناصر آن ميتوانند هر كدام از صفات و ويژگيهاي فردي خاصي برخوردار باشند كه معرف هويت آنها است. در طراحی شهری هویت عامل شناساننده و درک درست از یک فضا یا عنصر شهری اعم از طبیعی یا مصنوع می باشد به طوریکه شخص بتواند یک مکان را از مکان های دیگر متمایز کند .به عبارت دیگر هویت یعنی اینکه شخص بتواند نسبت به یک مکان حس مستقلی در مقایسه با مکان های دیگر داشته باشد. میدان نقش جهان ـ اصفهان 2- حس مكان :. حس مكان يك تعبير ذهني و اجتماعي است كه در واقع احساسي است كه مكان به انسان منتقل ميكند و معمولاً در افراد مختلف، متفاوت است. احساس مكان از طريق تجربيات و اطلاعاتي كه انسان بعد از مدتي ماندن در محيط در خصوص وضعيت جغرافيايي، تاريخي و ... كسب ميكند پرورش مييابد(رضازاده، 1384:. 106). حس مکان چیزی است که ما در طول زمان آنرا ایجاد میکنیم. این حس با چیزی که میتوانیم آنرا حس تکرار وقایع بنامیم تقویت میگردد.(James, 2006 :. ?) حس مکان را همچنین میتوان یکی از بیشمار خصوصیات ویژهای دانست که توسط افراد، نسبت به هویت محلی آنها تعریف میشود. حس مکان:. توانایی خاص یک شخص در یک زمینه خاص میتواند تلقی شود. (احساس هیجان، شادی و انبساط خاطر یا همه این احساسات) در علوم جامعهشناسی حس مکان ادراک ذهنی افراد از محیط اطراف آنها و یا احساس آگاهی کم و زیاد آنها از آن محیطهاست. البته حس مکان تنها به معنی داشتن احساس مثبت نسبت به مکان نیست بلکه محدوده وسیعی از روابط اجتماعی درگیر با فضا را دربرمیگیرد. ـ حس مکان بخشی از هویت فرهنگی به حساب میآید. حس مکان در واقع یک ادراک قوی انسان از محیط، جامعه و طبیعت پیرامون خود است که در اثر تجربیات خاص در زندگی روزانه بدست میآید.(CSIRO, 2001:. ?) ـ حس مکان در واقع با حافظه شخص و تصورات فردی نسبت به مکان در ارتباط است. (Hills- 2006:. ?) ـ در طراحی شهری میتوان گفت حس مکان آن شناخت و یا ادراکی است که از جغرافیای یک محل و یا خصوصیت زمینشناسی آن مثل، گیاهان، جانداران در ذهن شکل میگیرد. در واقع یک نوع احساسی است که طی مدتی زندگی در یک محل نسبت به آن محل و تاریخ آن بوجود میآید. (carmona, 2006:.? ) ـ توسعه حس مکان به ایجاد هویت در افراد نسبت به مناطقی که در آن زندگی میکنند و همچنین ایجاد هویت جمعی آنها کمک میکند. در واقع یک حس مکان قوی باعث ایجاد یک نوع حساسیت ویژه و دقت نظر در ما نسبت به فرهنگ، تاریخ و محیط طبیعی که در آن حضور داریم خواهد شد. (Carmona, 2006:.? ) در تعابیر دیگر حس مکان را احساسی می دانند که در طی یک دوره زندگی و تعامل روزمره انسانها با فضا در آنها بوجود می آید. این احساس از طریق تجربیات افراد در فضا و ادراک ذهنی آنها از محیط زندگیشان تقویت می گردد. به تعبیر دیگر این احساس بخشی از هویت فرهنگی افراد است، چرا که هر فرد می تواند برداشت منحصر به فردی از یک مکان مشخص داشته باشد. همچنین این احساس می تواند در ایجاد هویت در افراد نسبت به مکانی که در آن زندگی می کنند نیز کمک کند. حس مکان یعنی احساس غالب ما از مکان. دریافت ما از مکان چند لایه داردـ سکونت در چشم انداز مکان، ساختار کلی آن، بخش، خیابان، ساختمان. این ها از درک جغرافیایی طبیعی و انسانی، تاریخ و مورفولوژی کاربری های گذشته، چشم انداز طبیعی و ساختمان ها، چه در محل و چه در اطراف آن حاصل می شود.(لولین، دیویس، 1384:. 22). حس مکان ساختاری پیچیده و چند بعدیست که برای وصف رابطه میان مردم و اشیاء، موجود در فضای اطراف بکار میرود. حس مکان در مقیاسهای جغرافیایی متفاوت میتواند شکل بگیرد:. محله، شهر یا کشور. عبارت فوق دو معنی مربوط به حس را یکی کرده است:. 1ـ فهم و نظم منطقی، به عنوان معنی داشتن 2- احساس و حس غریزی، ماندن بویایی، چشایی و دیدن. به عنوان یک مفهوم، حس مکان مکانها را نه به عنوان نقاطی صرف در فضا بلکه به عنوان موقعیتهای دارای معنا میداند که مردم بر پایه تجربیات، خاطرات و احساسات بر آنها تکیه کردهاند. بنابراین داشتن حسی از مکان، شناخت یک مکان معنی میدهد. نه ضرورتاً شناخت سازه فضایی آن، بلکه عملکردها، کاربران، مالکیت از این گونه از ميان تمام فضاهاي موجود فقط آنهايي كه واجد حس مكان هستند، در ذهن افراد تثبيت مي شوند و در ميان زمان هايي كه مارا احاطه كرده اند، زمان هاي وابسته به يك اتفاق همچون بهار، روز تولد و ... نهايتا تثبيت مي شوند. (پاكزاد ، 1384 :. 2) حس مکان می تواند موجب ایجاد تعلق خاطر در افراد و نهایتاً ثبات و ماندگاری اجتماع در شهر شود. حس مکان رابطی است بین گذشته و آینده بین فرد و اجتماع، بین مصنوع و طبیعت، که فضا را از حالت صیقلی و لغزنده می رهاند و آن را تبدیل به جایی می کند که ورود و خروج هدفمند را می طلبد (شهرداری ها، 1380:. 31-14). حس مکان فضا را از حالت عام و یکسان برای همه می رهاند و آن را به نقطه ای خاص برای مخاطبش تبدیل می کند (شهرداری ها، 1380:. 31-14). با ایجاد حس قوی مکان احساس رضایت، لذت و آرامش نیز شکل می گیرد اما در صورتی که عناصر یک مکان فاقد هماهنگی، انسجام بصری و ارتباط با هویت شهروندان باشد، احساس سردرگمی و بیگانگی با شهر ایجاد می شود (شهرداری ها، 1381:. 39-85). حس مکان نیز مانند هویت از دو طریق قابل مطالعه است:. بررسی حس مردم از مکان و یا برداشت خصوصیات کالبدی ویژه و خاص مکان. حس مردم از مکان، ناشی از تجربه حضور و ارتباط با ابعاد گوناگون حسی و جنبههای تاریخی و گذشته آن است. عوامل موثر در ایجاد این حس علاوه بر ویژگیهای کالبدی، شامل داستان و افسانهها، شخصیتهای تاریخی مرتبط با مکان، وقایع انسانی و طبیعی، آب و هوا و حتی رایحهها و اصوات خاص آن مکان است. این حس، به ویژه در مکانهای مقدس مانند بیتالمقدس یا مکه، مشهود و بارز است. شیوه دوم امروزه در طرحهای شهری که به منظور جلب توریست تهیه میشود، به کار میرود. در این رویکرد، جغرافیا، شکل زمین، سبک معماری، رنگها و سایر خصوصیات بصری، مورد توجه قرار میگیرند. اصولاً برخی عقیده دارند بهترین فردی که قادر است روح مکان را تجربه و بیان کند، ساکن آن مکان نیست، بلکه توریست است، زیرا توریست به دنبال جستجوی هدفمند تجارب مکان است (Jiven & Larkham,2003,67-81). امروزه با تبدیل شدن مکان به کالا و افزایش اهمیت اقتصادی و تجاری آن، رویکرد دوم اهمیت خاصی یافته است (میرمقتدایی، 31:.1379). رومیان اصطلاحی داشتند به نام Genius Loci یا روح مکان(حس مکان). این اصطلاح امروزه همان اهمیتی را دارد که در دورههای رومیها داشت. برای یک طرح، حس مکان اهمیت ویژهای دارد. ما نمیتوانیم بدون تباه نمودن احتمالی ویژگیهای با ارزش یک مکان، آن را اصلاح نماییم، مگر با شناختن کیفیتهای مختلفی که با یکدیگر جمع شده و حس مکان را به وجود میآورند (کرو، لازیو،1378:. 38). روح مکان به تعبیر شولتز ، چیستی مکان را در بر دارد و آن را می توان مشخصه مهم هر فرهنگ دانست . این روح به مکان ها زندگی می بخشد و همیشه همراه آنهاست. چنین عقیده ای مبنی بر این است که یک مکان می تواند در ورای عملکرد مبتنی بر یادبود یا رویدادی خاص ، دارای مفهوم نمادین نیز باشد . بنابر این حس مکان کیفیتی است که در محیط وجود دارد و آن را از موقعیت فضایی صرف به مکانی با هویت تبدیل می کند . .(پاکزاد،1385:.بی تا) مدل حس مکان جان پانتر برای شناسایی مؤلفه های مؤثر در حس مکان استفاده شده است . این مدل که می توان آن را اقتباسی از مدل مکان کانتر دانست ؛مؤلفه های سه گانه کالبد ، فعالیت و معنی را در خلق حس مکان مؤثر میداند .(پاکزاد،1385:.بی تا) در نهایت متوان گفت:.حس مكان و امكان ايجاد اينهماني با فضا در فرد يا گروه شامل دو بخش به ظاهر متضاد ولي در حقيقت مكمل همديگر ميباشد. 1- استقلال و تشخص فضا از انسان. 2- آشنا بودن فضا براي شخص. اگر فضائي خاطرات مخاطب خود را برانگيزد و ذهنيتي را براي او ايجاد كند، بر او تأثير مهم و گيرائي خواهد داشت. با مشاهده يا ادراك فضا ممكن است شخص به ياد خاطرهاي مثبت يا منفي بيافتد. شباهت فضا و يا عناصري آشكار و پنهان در آن اين واكنش را ايجاد مينمايد. زيرا انسان با مشاهده يك فضا آن را به فضاي ساخته شده ديگري ربط ميدهد و آن را با ذهنيتهاي قبلي خود مربوط ميسازد و پيش قضاوتهاي خود را راجع به فضاي جديد صادر مينمايد. به قول كوينلينچ براي داشتن تصوير ذهني مطلوب، ميبايستي دروهله اول بتوان آن شيء را از ديگر اشياء بازشناخت و استقلال آن را در مقابل ديگران احساس نمود. ما نام آن را تشخيص هويت ميگذاريم، ولي نه فقط به معناي انطباق با چيز ديگري، بلكه بيشتر از آن به معناي تشخص و كامل بودن آن. تشخيص هويت فضا در هر سلسلهمراتبي ميبايستي امكانپذير باشد، در خانه، خيابان، محله، يا شهر. البته از موارد فوق نبايد نتيجه غلط گرفت و تصور نمود كه هرچه فضاي موجود متعارفتر بوده، مطلوبتر است و يا ميبايستي درخلق فضاهاي جديد از بناهاي قديمي الگوبرداري صوري نمود. واقعيت نشان از در حال تغيير بودن زندگي و دنياي اطراف ما دارد. فضا و مخاطب آن هر لحظه در حال تغيير و دگرديسياند. و درست همين تغيير دائمي شرايط موجب فعل اينهمانيها ميگردد. وگرنه در صورت ثابت ماندن، روند انطباق فقط يكبار اتفاق ميافتاد(پاکزاد، 1385:. 148). با حرکت در فضا، محیط اطراف به صورتی توالی محرکهای بصری تجربه میشود و نسبت به میزان ارتباط بین محرکهای مختلف در یک فضا به صورت فضایی منسجم درک شده و حس خاصی نسبت به آن مکان پیدا میشود. در این حالت، فضا دارای حس مکانی قوی و پر معنایی خواهد بود و پیوسته و کامل به نظر میرسد (قریب، 1382:. 31). اگر عناصر موجود در فضا، پیوستگی و ارتباط لازم را با یکدیگر نداشته باشند، فضا مبهم و ناهنجار جلوه میکند و از نظر بصری، فاقد انسجام و حس مکانیت خواهد بود (قریب، 1382:. 31) 3- اينجا وآنجا نظریه پردازی که برای نخستین بار این مفاهیم را مطرح نمود، گوردن کالن بود که در کتاب گزیده منظرشهری به شرح آن پرداخت. بنابراین ، توضیحات این واژه معطوف به ارائه مهمترین مباحث مطرح توسط کالن می باشد. - فرض کنید که ما از داخل شهری عبور میکنیم، مسیر عبور خیابان مستقیم است و فضای بازی در انتهای این خیابان، در فاصله دور خیابان دیگری است که ما را به خارج از این فضا هدایت میکند. و قبل از اینکه به یک ساختمان تاریخی منتهی شود کسی پیچ میخورد جریانی نه خیلی معمولی. وقتی به فضای باز وارد میشویم، منظره جدید بلافاصله در نقطه ورود ظاهر می-شود و این منظر تا زمانی که در محوطه قدم میزنیم، خواهد بود. از این محوطه که بگذریم به خیابان دیگری میرسیم، دوباره منظره جدید هر چند که با سرعت ثابتی قدم میزنیم، بلافاصله آشکار میشود و بالاخره همانطور که جاده میپیچد ساختمان تاریخی دوباره در دامنه دید ما قرار میگیرد. اهمیت تمام اینها در این است که هر چند عابر پیاده در داخل شهر با سرعت ثابت عبور میکند ولی مناظر شهری در دستهای از آشکارسازیها به چشم میخورند. دید پی در پی باعث به وجود آمدن اینجایی و آنجایی میشود. (1377:. 8).کولن درتوصیفی که از اینجا وآنجا می کند ، به این واقعیت اشاره می کند که «منظره جدید» در عبورازاینجا به آنجا به وقوع می پیوندد. - عکسالعملهای بدن ما نسبت به محیط در پیرامون احساس میشود. وقتی شما به داخل اطاقی میروید، به خود میگوئید، «من بیرون آن هستم»، «من داخل میشوم»، «من درمیان آن هستم» در این مرحله از آگاهی ما با یک سری تجربیات که از اثرات کلی برونی و درونی سرچشمه میگیرد روبرو هستیم. (1377:. 8) - دیدهای پی در پی :. با قدم زدن از یکسوی این مکان به سوی دیگر آن، با گامهایی یکسان، فضاهایی که به صورت متوالی آشکار میشوند در پیش روی ما قرار خواهند گرفت. کوچکترین انحراف و جلو و عقب رفتن فضاها باعث ایجاد یک صحنه جدیدتر و میهجتر میشود. (1377:. 17).کولن در این گفته خود به مفهوم «دیدهای پی در پی» (Serial Vision) اشاره می کند.این مفهوم ، بارمعنایی خاصی در طراحی شهری یافته است و .به عنوان یکی از تکنیک های سنجش کیفیت فضا شمرده می شود. - مفهوم اینجا و آنجا گاهی به یک اینجای شناخته شده و یک آنجای شناخته شده اشاره دارد و گاهی به یک اینجای شناخته شده و یک آنجای ناشناخته تأکید دارد. برای مثال در مجموعه ساختمانهای طراحی شده توسط فاش روبروی ....... پارک گذر سرپوشیده جدا کنندهای بکار برده شده است تا به این ترکیب ساده ابهت و اعتبار بدهد. قصد ما از قضاوت درباره مجموعه از دریچه این گذر سرپوشیده با ارتفاع بیش از حد آن، به این معنی است که ما میتوانیم بیرون از درون این حیاطهای نسبتاً معمولی که عمان نماهای اصلی ساختمانهای شکوهمند آن طرف هستند، نظاره کنیم. ناش یک قسمت از ترکیب را در مقابل قسمت دیگر برای اینکه تأثیر کلی مجموعه را تشدید کند، قرار میدهد. ما در اینجا از تریبون بزرگ ....... مکان دیگری نگاه میکنیم که «فردیت» جهت و ویژگیاش بدون شک به وسیله دو اثر بیان میشود. در مقابل خیابان، امروز به طور غیرآشکار بعد از گذشتن از جلوی مجلس سنا پیچ خورده و بدون مزاحمت از نظر پنهان میشود. (1377:. 35) - جنبه دیگر مفهوم اینجا و آنجا «انتظار» است. که در آن «اینجا» شناخته شده و ماوراء آن ناشناخته، نامحدود و اسرارآمیز و یا در یک هاله ابهام پنهان گشته است. در میان این موارد «انتظار» در جای اول قرار دارد. بعضی گذرها کنجکاوی ما را برانگیخته میشود که چشمان ما در آخرین معبر به چه صحنهای برخورد خواهد نمود. (کالن، 1377:. 49) کالن مفاهیم دیدهای پی در پی ، انتظارومنظره جدید را در رابطه با واژه اینجا وآنجا مطرح می نماید وبین طریق سعی در توصیف اهمیت اینجا وآنجا به عنوان دو فضا ، دورویداد دارد. در شهرها برای ایجاد مفهوم این جا و آن جا بودن نیاز به تضاد، تنوع و ادغام است. تنوع از فضای بین ساختمانها ایجاد میشود یعنی وجود شبکه گسترده پیادهروها، پیچیدگی شیب زمین و تغییر سطوح ترازها، توجه به ادغام مقیاسها و کاربریهای شهری،ساخت محیطهای شهری به عنوان مکانهایی مرتبط ولی متفاوت، سلسله مراتب رسمی و خودمانی و سیستمهای ارجاع که بخشهای شهر را به یکدیگر میپیوندد و سرانجام، تعامل دیدها و مناظر دور و نزدیک که در برابر چشمان شهروندان یا گردشگران جلوهگر میشود، همگی میتواند محیط شهری را دلپذیر و شهروندگرا کند. 1 2